سلــآی بــروبــچ چووطــوریـن عایا؟

خـــــــوفین؟من که خوفم   .....خب بگذریم داشتم میگفطتططم

دیشب تو اتاقم بودم داشتم رمان میخوندم یههههههو

یه خرمگس زشتو گنده اومد تو اتاقم....هی سعی کردم تو بیخالی سر کنم دیدم

نهههه نمیشههه خیلی رومخهههههباخودم گفطططم مگس میمون :l

اشهدتوبخون  کــــــــه اومدمهی خاستم با کتاب بزنم توسرش ولی فایده

 نداااااش زرنگ ترازاین حرفابودگفتم چراغاروخاموش کنم بلکه با مخ بره تودیفـــــــــــار

ولی تو یه حرکت غافل گیرااانه  فروداومدرو  گوووووشیم اخمخ پررو ...نههه عااااغآآآآ

این طوری نمیشد خاستم باحشره کش

بکشمش دیدم بووووش اذیتم میکنهگفتم بادا باد جیم ثانیه خودمو رسوندم به تافت موم با یه

حرکت پلیسی درکمینش موندم که بلاخره لحظه موعود فرا رسید

پـــــــــــــــــیسسسسسسسس خیلی مقاومت کردولی رررتتتتتته

من کشتمش هوراااااااا

ایــن بــود نتیجــه ی درگیــری من و مگس کصصصااافطططط

دوشتــــتــون دآرم دوس جونــآ

تــا بعــد

(نــازنــین)

tags:

چهار شنبه 19 شهريور 1392برچسب:,

| 23:20 | Nαzι & ѕιмιη |